تفاوت یادگیری و فراگیری زبان انگلیسی
گروه زبان و ترجمه جلالی فر، برای اولین بار در ایران تفاوت یادگیری زبان و فراگیری زبان را منتشر می کند:
تفاوت یادگیری و فراگیری زبان چیست؟
جملاتی مثل ” من زبان بلدم”، ” من دارم زبان یاد می گیرم”، ” کودکان خیلی سریع زبان یاد می گیرند” و ” یادگیری زبان در کودکان معجزه آسا رخ می دهد”، جملاتی عامیانه و ساده انگارانه نسبت به بحث تخصصی زبان هستند. یاد دادن ، آموزش دادن و یاد گرفتن ، در بحث زبان و زبان آموزی اصطلاحات رایجی هستند. اما در محافل دانشگاهی در سراسر جهان جهان، بین یادگیری زبان( language learning) و فراگیری زبان (language acquisition ) تمایز قائل می شوند.
استاد حامد جلالی فر ، مترجم و کارشناس ارشد آموزش زبان انگلیسی ،در این مقاله درباره تفاوت بین یادگیری و فراگیری زبان توضیح می دهد.
یادگیری زبان به چه معنا است؟
تعریف یادگیری زبان به معنی یادگیری هر چیزی است که درباره زبان باشد. هرچیزی که درباره زبان باشد، با یادگیری سر و کار دارد. یادگیری زبان با اصل زبان ارتباطی ندارد. یادگیری زبان به یادگیری آگاهانه و مستقیم نظام آوایی ، ساختار و دستور زبان ، لغات گفته می شود. همه این عناصر زبان نیستند. بلکه درباره زبان هستند. یادگیری چه در ارتباط با زبان یا در هر زمینه دیگر باشد ، با تفکر آگاهانه همراه است. یادگیری بدون آموزش مستقیم امکان پذیر نیست.
کودک وقتی به مدرسه می رود ، خواندن و نوشتن را یاد می گیرد. معلم مدرسه، خواندن و نوشتن را به کودک می آموزد.کودک بخش مکتوب زبان را یاد می گیرد. کودک با آموزش دیدن ، زبان مکتوب(شامل خواندن و نوشتن) را می آموزد. اما آیا کودک زبان شفاهی(مهارت گفتاری و مهارت شنیداری) در زبان مادری خود را هم یاد می گیرد؟ آیا پدر و مادر ، زبان را به صورت مستقیم به کودک آموزش می دهند؟ آیا اطرافیان درباره دستور زبان و یا نحوه تلفظ کلمات یا لهجه زبان مادری ، چیزی به کودک آموزش می دهند؟ پاسخ به این سئوالات قطعا ، خیر است.
یادگیری زبان و بازار تدریس:
این روزها در آشفته بازار تدریس زبان انگلیسی در ایران ، تاکید زیادی بر یاد دادن ، تدریس یا آموزش دادن زبان وجود دارد. همه به فکر «آموزش زبان» هستند. والدین به آموزشگاهها و مدرسان خصوصی چشم دوخته اند تا زبان خارجی را به فرزندشان یاد بدهند. در این میان ، زبان آموزان هم منتظرند تا یک فرد با عنوان مدرس زبان بیاید و به آنها زبان یاد بدهد. من منکر نقش یادگیری و تدریس و آموزش در بحث زبان دوم یا زبان خارجی نیستم. اما باید این سئوال ایجاد شود که آیا همه ابعاد و جنبه های زبان را باید از دیگران یاد گرفت؟ آیا روش دیگری نیست که بدون آموزش گرفتن ، بتوانید دانش و مهارت زبان خود را ارتقاء دهید؟
یکی از علل موفقیت کودکان در زبان مادری ، این است که آنها مهارت اسپیکینگ(مهارت گفتاری) و مهارت لیسنینگ(شنیداری) را بدون آموزش مستقیم و به صورت ناآگاهانه یاد می گیرند. تنها اتفاقی که می افتد این است که کودک در زمان مناسب، در معرض زبان مادری قرار می گیرد. کودک مستقیما با زبان روبرو می شود. والدین درباره زبان هیچ توضیحی به کودک نمی دهند. اما چرا کودکان در افزایش دایره لغت، مهارت اسپیکینگ و لیسنینگ به زبان مادری ، تا این حد موفق هستند؟
اجازه دهید سئوال را طور دیگری مطرح کنم:
بزرگسالان در زبان خارجی مثل زبان مادری موفق نیستند
علت اصلی این است که وقتی دوران کودکی به پایان می رسد، دوره طلایی برای یادگیری زبان هم تمام می شود. کودک بعد از سن ۱۲ سالگی ، وارد نوجوانی می شود. دقیقا در همین سن و سال است که نوجوانان ایرانی در مقطع متوسطه اول با آموزش زبان آشنا می شوند. مشکل بیش از ۹۹ درصد زبان آموزان در ایران این است که بعد از نوجوانی، شروع به یادگیری آگاهانه زبان کردند. نوجوانان ما در مدرسه خواندن و نوشتن به زبان انگلیسی را شروع می کنند. درباره تلفظ انگلیسی درس یاد می گیرند. درباره گرامر انگلیسی درس می آموزند. همه این اتفاقات به صورت آموزش مستقیم و صریح است.
مشکل اینجا است که نوجوانان ما در معرض زبان قرار نمی گیرند. باید نظام آموزش زبان در ایران طوری چیده شود که دانش آموزان و دانشجویان و یا علاقه مندان آزاد به زبان های خارجی، هم از جنبه های یادگیری زبان بهره مند شوند و هر جا لازم است آموزش ببینند. هم اینکه از جنبه دیگری به نام فراگیری زبان استفاده کنند. فراگیری زبان (language acquisition ) ، در زبان آموزان نوجوان تا بزرگسال ایرانی به صورت نظام مند وجود ندارد.
فراگیری زبان یعنی اینکه فرد با اصل زبان و با خود زبان روبرو شود. در معرض زبان قرار بگیرد. آموزش مستقیم درباره زبان دریافت نکند. بلکه با زبان کار کند. از زبان استفاده کند تا خود به خود زبان را فرا بگیرد، تا خودش درس زبان خودش را از میان یک مکالمه بردارد. کسی چیزی به او تکلیف نکند. خودش باشد و زبان خارجی! همین. معنی فراگیری همین است.
از این به بعد زبانجو باشید
در این آشفته بازار آموزش زبان، بحث «یادگیری زبان» فراموش یا کمرنگ شده است. چه رسد به اینکه بحث فراگیری زبان را انتظار داشته باشیم. یکی از اهداف گروه زبان و ترجمه جلالی فر، آموزش شیوه های فراگیری زبان به روشی طبیعی و غیرمستقیم است. شیوه های نوین تدریس زبان انگلیسی در جهان امروز، از روش های معلم محور(TC) فاصله گرفته و به سمت روش های زبان آموز محور(LC) حرکت کرده است. در دنیای امروز تاکید بر این است که زبان آموز نباید منتظر بماند که مدرس یا معلم زبان چیزی به او یاد بدهد. زبان آموز در درجه اول باید خودش، جویای یاد گرفتن زبان باشد. در درجه دوم باید ل فراگیری زبان را در دستور کار خود قرار دهد.
کسی که منتظر است تا معلمی پیدا شود و به او زبان درس بدهد « دانش آموز» است.اما دانشجو کسی است که علاوه بر بهره مندی از تدرس استاد ، خودش «جوینده دانش» می شود. می خواهم همزمان با انتشار این مقاله ، اصطلاح جدیدی را وارد زبان فارسی کنم و به جای زبان آموز ، بحث بکاربردن کلمه زیبای « زبانجو» را هم باز کنم. همانطور که دانش آموز و دانشجو داریم . پس می توانیم زبان آموز و زبانجو داشته باشیم.
زبان آموز کسی است که منتظر است معلمی به او زبان یاد بدهد اما شما باید به معنی واقعی کلمه « زبانجو»باشید. جوینده زبان باشید. طبق تعریف من زبان آموز کسی است که بیشتر منتظر است تا به او زبان یاد بدهند و او زبانی را که به او یاد دادند، یاد بگیرد. ولی منظور من از زبانجو فردی است که هم به دنبال یادگیری زبان است و هم به دنبال فراگیری زبان است.
و اما فراگیری زبان چیست؟
با وجود همه گلایه هایی در مورد نظام آموزش زبان در ایران دارم . با وجود همه گلایه هایی از کم کاری زبان آموزان دارم ، می خواهم قدری بلند پروازی کنم و بگوییم ، زبان آموزان ما نه تنها باید به زبانجو تبدیل شوند و خودشان دنبال یادگیری زبان باشند. بلکه می خواهم نگاه آرمانی خود در بحث زبان را به شما اعلام کنم. می خواهم که شما زبان را « فرا بگیرید»!
من برای اولین بار در زبان فارسی دارم بین دو بحث یادگیری ( learning) و فراگیری ( Acquisition) دو کلمه فارسی مجزا انتخاب و از آن استفاده می کنم. امیدوارم که با انتخاب این دو واژه بتوانم تفات این دو فرایند ذهنی را بیان کنم. یادگیری امری اکتسابی است. فراگیری هم امری اکتسابی است. هیچ کودکی به صورت ذاتی ( innately) زبان نمی داند.
هیچ انسانی وجود ندارد که قبل از تولد زبان بلد بوده باشد. حتی بعد از تولد ماهها طول می کشد تا کودک حرف بزند. هم یادگیری زبان امری اکتسابی است . هم فراگیری زبان امری اکتسابی است. بعضی از مترجمان در مباحث آموزشی از Acquisition با عنوان اکتساب یاد کرند.اشتباه نکنید. هم یادگیری و هم فراگیری ، هر دو اکتسابی هستند. در یادگیری، اکتساب به صورت آگاهانه و با آموزش مستقیم صورت می گیرد. اما در فراگیری هیچ آموزش مستقیم وجود ندارد و اکتساب زبان به صورت طبیعی و از طریق مواجه شدن با زبان رخ می دهد.
یادگیری و فراگیری به ترتیب ترجمه فارسی برای Learning و Acquisition هستند. باید اذعان کنیم که هر دو کلمه به اکتساب اشاره دارند. اما نوع اکتسب در یادگیری به صورت مستقیم و در فراگیری به صورت غیرمستقیم است. در یادگیری بحث ذهنی و نظری مطرح است. در فراگیری ، بحث استفاده از زبان و یادگیری عملی مطرح است.
یادگیری زبان بهتر است یا فراگیری زبان؟
صحبت کردن از « فراگیری زبان» شاید آرمان گرایی به نظر برسد اما شخصا هیچگاه ناامید نبودم و نیستم. یکی از اهداف من برای تاسیس گروه زبان و ترجمه جلالی فر ترویج «یادگیری زبان » در درجه اول(با تاکید بر یادگیری فردی و استفاده از مدرس به عنوان یک راهنما ، نه اینکه منتظر باشیم همه چیز را به ما یاد بدهند، ما خودمان باید دنبال یادگرفتن برویم) و در درجه دوم حرکت به سمت « فراگیری زبان» به عنوان یک هدف نهایی است.
باید خود را زبانجو بدانید. مهمترین نقش در موفقیت زبان آموزی را خودتان بازی خواهید کرد. با ابزارهای متعددی که در دنیای امروز وجود دارد- از گوشی هوشمند تا لپ تاپ و اینترنت – می توانید تا حدود زیادی به هر دو هدف دست یابید. شما هم می توانید زبان را به صورت کلاس های آموزشی یاد بگیرید و هم می توانید یک فراگیر موفق زبان باشید
خلاصه مقاله و نتیجه گیری:
یادگیری زبان:
۱- آگاهانه است. می دانیم که داریم زبان یاد می گیریم.
۲- یادگیری فقط برای یادگیری است. هدف متعالی تری ندارد.
۳-نیازمند آموزش (مستقیم )است.
۴- جنبه درسی و نظری دارد.
فراگیری زبان:
۱- ناخودآگاه صورت می گیرد. بدون آنکه بدانیم، مشغول فراگیری طبیعی زبان هستیم.
۲- یادگیری به صورت ضمنی و در کنار هدف متعالی تر ، صورت می گیرد که نامش فراگیری می شود. مثلا مترجمی که مشغول ترجمه یک متن است ، هدفش ارائه یک ترجمه خوب است . او در کنار این کار ترجمه ، به صورت غیرمستقیم دایره لغت اش تقویت می شود، با ساختارهای زبان آشنا می شود.
۳-نیازی به آموزش مستقیم نیست. اصلا آموزشی در کار نیست. آموزش ضمنی است.
۴- جنبه عملی دارد و نظری نیست.
برای دریافت مقالات مرتبط عضو خبرنامه گروه زبان و ترجمه جلالی فر شوید.
درباره حامد جلالی فر
مترجم حرفه ای هستم اما همیشه خود را زبان آموز می دانم چون یاد گرفتن نقطه پایان ندارد. هر کسی بگوید من در فلان زبان خارجی « فول هستم» یقین کنید بی سواد است. بیش از 20 سال است که به صورت حرفه ای روزانه بین 8 تا 12 ساعت با زبان گفتاری و نوشتاری سرو کار دارم ولی هنوز فول نشدم و هرگز هم فول نخواهم شد. در مسیر زبان آموزی یک « راه بلد» هستم و می خواهم راهنمای علاقه مندان به زبان باشم. کسانی هم که دوست دارند مترجم حرفه ای شوند می توانند پس از آنکه پذیرفتند زبان آموزی « دوی سرعت » نیست بلکه « دوی ماراتن» است با من همراه شوند و این مسیر را در کنار من طی کنند و به مترجم حرفه ای تبدیل شوند.
نوشتههای بیشتر از حامد جلالی فر4 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
با اجازه تون مطلب رو توی سایتم
میزارم
سلام
بسیار متشکرم از این متن با اهمیت که ارائه فرمودید. ترمینولوژی موضوع قابل توجهی است که اگر به درستی استفاده شود می تواند به یادگیری کمک کند. مهمتر از آن گسترش این ترمینولوژی و وحدت رویه متخصصان در کاربرد آن است. با توجه به اینکه اینجانب برای اولین بار تفاوت بین فراگیری و یادگیری را در این مقاله دیدم بسیار برای من جالب است تا بدانم آیا این ترمینولوژی در بین متخصصان شایع است یا نه؟
در ضمن فراگیری در برخی ترجمه ها به گسترش معنا شده است. برای مثال فراگیری ویروس کرونا به معنای گسترش آن است. البته از فراگیری به معنای یادگیری هم یاد شده است. اما اینکه فراگیری امری ناخودآگاه باشد برایم جدید بود. لطفا اگر مرجعی را می شناسید که به درک بیشتر این مفهوم کمک می کند معرفی فرمایید. ممنون
با سلام و سپاسگزاری از دقت نظر شما به این مقاله
متاسفانه این ترمینولوژی فارسی در بین متخصصان زبان آنچنان که باید و شاید جا نیفتاده است. اما تلاش می کنم این تفاوت را در تکنیک های تدریس زبان انگلیسی در وب سایت خودم به صورت عینی متجلی کنم. منظور از فراگیری همان اکتساب است یعنی زبانی که از طریق طبیعی اکتساب می شود . کودک مهارت های اجتماعی را با زندگی کردن در جامعه فرا می گیرد یعنی کسب می کند ولی سواد خواندن و نوشتن را یاد می گیرد و معلم به صورت مستقیم سواد را به او می آموزد. متخصصان باید برای جا افتادن تفاوت بین یادگیری و فراگیری زبان انگلیسی تلاش کنند.