گرامر یا دستور زبان چیست؟
درباره گرامر(Grammar) ، قواعد زبان یا دستور زبان چه می دانید؟ ریشه کلمه گرامر از کجا می آید ؟ گرامر چه نقشی در یادگیری زبان دارد؟ این کلمه ریشه در واژه فرانسوی (gramaire) و واژه یونانی (grammatikē) دارد. اصل این واژه ریشه در کلمات gramma و grammat دارد که به معنی حروف، حروف الفبا و مکتوب یا نوشته هستند. این بررسی ساده نشان می دهد گرامر یا دستور زبان ، بیشتر با نوشتن و مهارت نوشتاری و جنبه های مکتوب زبان سر و کار دارد. گرامر با مهارت های کتبی زبان ارتباط مستقیم دارد اما این ارتباط بدان معنا نیست که گرامر یا دستور زبان با مهارت های شفاهی (مهارت شنیداری و مهارت گفتاری) ارتباط نداشته باشد. گرامر با این دو مهارت شفاهی ارتباط دارد اما ارتباطش غیر مستقیم است.
ماهیت گرامر چیست؟
گرامر یا دستور زبان ساختار و سیستم هر زبانی را تشکیل می دهد. نظام و ساختار حاکم بر یک زبان را دربر می گیرد. کلمه گرامر تابلوی دستور زبان انگلیسی است. همه با شنیدن این کلمه یاد دستور زبان انگلیسی می افتند. معادل گرامر در زبان فارسی ،« دستور زبان» است.جالب است بدانید معنایی که انگلیسی زبانان از گرامر برداشت می کنند همان دستورات ( Rules) و قواعد زبان است. گویی در همه زبان ها این کلمه مساوی با دستور زبان است.
علیرغم وجود چنین دیدگاهی نسبت به گرامر در همه زبان ها ،حقیقت این است که هیچ زبانی قانون و دستور ندارد. خوب به جملاتی که می خوانید دقت کنید.منظورم این نیست که زبان ها قاعده مند نیستند و دستور زبان ندارند. بلکه می خواهم بگویم ساختارهای یک زبان « دستوری» نیستند که کسی بیاید و فرمانی صادر کند و همه از آن فرمان پیروی کنند. همه آنچه را که با عنوان قواعد و دستور زبان می شناسیم ، به صورت طبیعی و بدون صدور دستور فرد خاصی ، ایجاد شدند.
استفاده از اصطلاحاتی همچون قواعد زبان یا دستور زبان نباید این شائبه را ایجاد کند که ابتدا فرد یا افرادی بودند که قوانین ، قواعد و دستور زبان را نوشتند و سپس دیگران طبق آن دستور شروع به صحبت کردن یا نگارش جملات کردند. زبان یک بازی مثل فوتبال یا والیبال نیست که ابتدا فرد یا افرادی آن بازی را خلق کنند و سپس قوانین مربوط به آن را بنویسند و دیگران هم آن قواعد را همانطور که نوشته شده بودند ، رعایت کنند. در مورد زبان ، مطلقا چنین چیزی صدق نمی کند.
زبان محصول نیاز اجتماعی بشر برای برقراری ارتباط با دیگران است. هر زبانی طبق شرایط محیطی مردم هر منطقه با سبک و سیاق خودش متولد می شود. این مردم بودند که ابتدا صداهایی را تولید کردند و با در کنار هم قرار دادن صداها ، کلمه ساختند و سپس کلمات را به عبارات و جملات تبدیل کردند. هیچ زبان زنده ای در دنیا وجود ندارد که در گفتگوها و مکالمات مردم مورد استفاده قرار بگیرد اما ساختارش ثابت و بدون تغییر بماند. زبان موجودی زنده است و به ناچار تغییر می کند. همه زبان ها در گذر زمان تغییر می کنند.
چیزی که از آن با عنوان گرامر، قواعد یا دستور زبان نام می بریم ، صرفا بازتابی از یک زبان زنده در یک مقطع زمانی خاص است. اگر در این مورد تردید دارید کافی است به برخی کتاب های قدیمی فارسی نگاه کنید تا ببینید که ساختار زبان فارسی در زمان قدیم چقدر با ساختار زبان فارسی امروزی ما تفاوت دارد.
آیا برای یادگیری زبان به گرامر نیاز داریم؟
اگر بخواهم به صورت « بله یا خیر» به این سئوال پاسخ بدهم ، قطعا جواب « خیر » است. افراد زیادی در سراسر جهان وجود دارند که بدون حتی یک خط دانش درباره دستور زبان مادری شان ، به راحتی به زبان مادری شان صحبت می کنند. کودکان وقتی شروع به صحبت کردن می کنند حتی نمی دانند کلمه « گرامر» یا « دستور زبان » چیست. اگر بخواهم پاسخ دقیق و طولانی تری بدهم باید بگویم « بله». گرامر برای یادگیری زبان لازم است به خصوص وقتی که قرار باشد به صورت جدی یک زبان خارجی را یاد بگیریم. پس گرامر برای یادگیری زبان مادری لازم نیست اما برای یادگیری جدی یک زبان خارجی ضرورت دارد .
گرامر می تواند به شما کمک کند تا زبان خارجی مورد نظر خود را سریع تر و بهتر یاد بگیرید. گرامر فرمولی است که زبان با آن کار می کند. هر زبانی فرمول خودش را دارد، سیستم خودش را دارد، نظام آوایی خودش را دارد. وقتی شما فرمول و قاعده را بدانید ، آنگاه خیلی چیزها را بدون آنکه نیاز به سئوال کردن از کسی داشته باشید، متوجه خواهید شد. پس نگاه شما به گرامر یا دستور زبان باید نگاه مثبت و خوبی باشد. گرامر مفید است و مشکلات شما را در بحث زبان آموزی حل می کند. گرامر شبیه نقشه ای است که مسیر را به شما نشان می دهد.
دستور زبان برای یادگیری زبان مادری لازم نیست. خیلی از افراد بی سواد در زبان فارسی و هر زبان دیگری هستند، که مطلقا خواندن و نوشتن بلد نیستند اما به راحتی صحبت می کنند. کارکرد اصلی گرامر یا دستور زبان در زبان مادری، برای افراد با سواد و تحصیلکرده است. دستور زبان نقش کاتالیزور را بازی می کند، دستور زبان در یک زبان مادری به توسعه علم و دانش کمک می کند چون خیلی از کسانی که در کشورشان به جایگاه های علمی می رسند اگر نوشتن به زبان مادری را بلد نباشند چطور می خواهند مقاله یا کتاب بنویسند و دانش خود را در اختیار هموطنان خود قرار دهند.
مثال واضح در این خصوص همین مقالات تخصصی در گروه زبان و ترجمه جلالی فر است. اگر من خواندن و نوشتن به زبان فارسی را بلد نبودم چطور می توانستم این همه اطلاعات را در این وبلاگ منتشر کنم. گرامر در زبان مادری در ارتقاء سطح علم و فرهیختگی جامعه نقش دارد. ندانستن گرامر در زبان مادری مانعی برای تکلم به آن زبان نیست.
همانطور که گفتم افراد بی سواد نمی دانند که فعل یا فاعل یا صفت چیست اما در صحبت های خود فعل و فاعل و صفت بکار می برند. آنها قواعد نانوشته دستور زبان را رعایت می کنند. این رعایت نه از این جهت است که آنها این چیزها را در کتاب خوانده باشند بلکه گرامر و دستور زبان ، بخشی لاینفک و طبیعی از ساختار هر زبانی است. افراد بی سواد این ساختار را به صورت طبیعی در محیط کسب می کنند اما ساختاری ابتدایی دارد و به درد مکالمات روزمره می خورد.
هرگز یک فرد بی سواد نمی تواند سخنرانی خوبی در یک محفل دانشگاهی باشد چون به علت بی سوادی نتوانسته است با ساختارهای پیچیده زبان نگارشی اشنا شود. در حالی که نقش گرامر در یادگیری زبان مادری ، نقش چندان پر رنگی نیست در بحث یادگیری زبان خارجی ، نقش بسیار مهمی دارد. نکته مهم در این موضوع این است که نوع نگاه مدرسان و زبان آموزان در ایران به نقش گرامر در یادگیری زبان خارجی دچار آسیب است و نیاز به آسیب شناسی دارد.
نگاه افراطی و تفریط به دستور زبان در یادگیری زبان خارجی:
در بحث آموزش زبان انگلیسی دو نگاه افراط و تفریط به نقش گرامر در تدریس زبان خارجی وجود دارد. نگاه اول که نگاهی افراطی و قدیمی است ،به « روش گرامر – ترجمه » (Grammar-Translation Method) معروف است. در این روش چنان به نقش گرامر اهمیت داده می شود که واژه گرامر در نام این روش گنجانده شده است. این روش ، روشی سنتی است که برگرفته از تدریس زبان های یونانی و لاتین در کلاس های گرامر و ترجمه است. زبان آموزان، گرامر یا دستور زبان را یاد می گیرند ، سپس با استفاده از دستور زبان یا گرامری که در کلاس آموختند، جملات زبان مقصد(زبان خارجی که در حال یادگیری آن هستند) و زبان مادری شان ، را به صورت متقابل ترجمه می کنند.این روش می گوید فقط گرامر و دستور زبان را یاد بگیر. با استفاده از گرامر ترجمه کن تا زبان یادبگیری.
نگاه دیگر یک نگاه تفریطی است که در تضاد آشکار با نگاه اول قرار دارد . این نگاه تفریطی، در اهمیت دادن به نقش گرامر در یادگیری زبان خارجی ، کوتاهی می کند. این نگاه می گوید گرامر به هیچ وجه نباید در یادگیری زبان خارجی نقش داشته باشد. این نگاه می گوید که آموزش « زبان» باید بی واسطه و مستقیم باشد. به جای آنکه زبان آموز گرامر را یاد بگیرد ، « خودِ زبان » را مستقیما یاد بگیرد. این روش در بحث آموزش زبان انگلیسی به (Direct Method) یا (Training Method) معروف شده است.
مشکل این است که تکلیف اکثر زبان آموزان ایرانی با گرامر معلوم نیست؟ اکثر زبان آموزان ایرانی جایگاه واقعی گرامر در یادگیری زبان و ارتباط منطقی آن با سایر مهارت های چهار گانه زبان را نمی دانند. شما باید بدانید گرامر را دقیقا در چه مرحله ای از زبان آموزی یاد بگیرید. روش های بسیار درستی وجود دارد.در صورت دنبال کردن مقالات تخصصی گروه زبان و ترجمه جلالی فر، یا در صورت انتشار محصولات و دوره های آموزشی در همین وب سایت، می توانید از آنها استفاده کنید.
نگاه واقع بینانه:
گرامر ، گرامر است. نباید در مورد نقش گرامر در یادگیری زبان خارجی نگاه افراط و تفریط داشته باشیم.به جای آنکه در تاکید بر نقش گرامر در یادگیری زبان خارجی « زیاده روی کنیم»، به جای آنکه در مورد تاکید بر نقش گرامر «کوتاهی کنیم» ، باید گرامر را خوب بشناسیم و به جایگاه واقعی آن در هر زبانی و به خصوص در یادگیری یک زبان خارجی پی ببریم. نتیجه ای که می خواهم از این مقاله بگیرم این است که نگاه ما به نقش گرامر در یادگیری زبان خارجی باید نگاهی متعادل و متوازن باشد. باید الگوی مناسبی برای یادگیری زبان خارجی در اختیار داشته باشیم . باید بدانیم که گرامر در برنامه های زبان آموزی« من، به عنوان یک زبان آموز » ، چه جایگاهی دارد.
لازم به ذکر است که مخاطب این مقالات تخصصی در گروه زبان و ترجمه جلالی فر، زبان آموزان هستند. مباحثی که من در مورد نقش گرامر و یا هر یک از مهارت های چهارگانه زبان مطرح می کنم صرفا خطاب به زبان آموزان است. حرفی که من در این مقالات مطرح می کنم از نگاه آسیب شناسی در مورد تدریس زبان نیست. قرار نیست من به مدرسان زبان و یا آموزشگاههای زبان ایران بگویم چطور درس بدهند یا ندهند. هر آموزشگاهی روش خاص خودش را دارد. هدف گروه زبان و ترجمه جلالی فر در بستر اینترنت ، ارتباط مستقیم با زبان آموزان و انتقال مبانی علمی دانشگاهی و تجربیات حرفه ای ام به آنها است.
در تعریف گروه زبان و ترجمه جلالی فر ، همه زبان آموز تلقی می شوند. از نظر من یک استاد دانشگاه به هیچ وجه نمی تواند بگوید که زبان آموز نیست. سطح زبان آموزی یک استاد دانشگاه با سطح زبان در یک زبان آموز مقطع اول متوسطه کاملا متفاوت است. اما هر دو مطابق با سطح زبانی شان ، هر روز در حال یادگیری مطالب جدید هستند. به همین دلیل « زبان آموز» نام دارند. حال اگر فردی استاد دانشگاه یا مدرس زبان باشد و این مقالات تخصصی را مطالعه کند و در روش خود تجدید نظر کند ، تصمیم با او است. بحثی که من در این مقالات مطرح می کنم خطاب به « زبان آموزان » است نه مدرسان زبان.
صحبت من با بخشی از وجود و شخصیت یک مدرس زبان است که « زبان آموز » نام دارد. هر مدرس زبان، خودش یک زبان آموز است. بحث تدریس زبان بحث جداگانه ای است که برای نگارش مقاله در مورد آن ، باید از زاویه ای متفاوت به مسائل نگریست. به عنوان نویسنده این مقالات سعی می کنم که در تمام مقالات از زاویه دید یک « زبان آموز» به ابعاد مختلف زبان نگاه کنم. اگر بخواهم بحثی در مورد تدریس مطرح کنم مستقیما مدرسان زبان را مخاطب مقاله خود قرار خواهم داد.
نویسنده : حامد جلالی فر
عضویت در خبرنامه گروه زبان و ترجمه جلالی فر
درباره حامد جلالی فر
مترجم حرفه ای هستم اما همیشه خود را زبان آموز می دانم چون یاد گرفتن نقطه پایان ندارد. هر کسی بگوید من در فلان زبان خارجی « فول هستم» یقین کنید بی سواد است. بیش از 20 سال است که به صورت حرفه ای روزانه بین 8 تا 12 ساعت با زبان گفتاری و نوشتاری سرو کار دارم ولی هنوز فول نشدم و هرگز هم فول نخواهم شد. در مسیر زبان آموزی یک « راه بلد» هستم و می خواهم راهنمای علاقه مندان به زبان باشم. کسانی هم که دوست دارند مترجم حرفه ای شوند می توانند پس از آنکه پذیرفتند زبان آموزی « دوی سرعت » نیست بلکه « دوی ماراتن» است با من همراه شوند و این مسیر را در کنار من طی کنند و به مترجم حرفه ای تبدیل شوند.
نوشتههای بیشتر از حامد جلالی فر
دیدگاهتان را بنویسید